۱۸ خرداد ۱۴۰۴

آسیب‌شناسی پژوهش در ایران؛ شکاف میان آکادمی و بدنه تولید هنر

آسیب‌شناسی پژوهش در ایران؛ شکاف میان آکادمی و بدنه تولید هنر
بازدید 30
0

یکی از مهم‌ترین آسیب‌هایی که پژوهش در حوزه هنر را در ایران تهدید می‌کند، گسست عمیقی است که میان آکادمی و بدنه تولید هنر وجود دارد. دانشگاه‌ها و مؤسسات آموزشی، به‌عنوان مراکزی که وظیفه تولید دانش و تربیت نیروهای متخصص را برعهده دارند، اغلب در فضایی ایزوله و به‌دور از واقعیت‌های موجود در عرصه تولید هنری فعالیت می‌کنند. این گسست، نتیجه عدم ارتباط مؤثر میان نیازهای واقعی بدنه تولید هنر و موضوعات پژوهشی تعریف‌شده در آکادمی است.

در بسیاری از موارد، پژوهش‌های دانشگاهی در حوزه هنر نه‌تنها پاسخی به نیازهای واقعی تولیدکنندگان هنر نیستند، بلکه به دلیل ماهیت نظری و غیرکاربردی خود، از سوی بدنه تولید نیز جدی گرفته نمی‌شوند. برای مثال، پایان‌نامه‌ها و تحقیقات دانشگاهی غالباً موضوعاتی انتزاعی و کلیشه‌ای را دنبال می‌کنند که به‌ندرت با دغدغه‌های روزمره هنرمندان، تولیدکنندگان و مدیران فرهنگی تطابق دارد. این عدم تطابق باعث شده است که پژوهش‌های آکادمیک تأثیر عملی چندانی بر پیشرفت هنر نداشته باشند و در بهترین حالت، در کتابخانه‌ها و آرشیوهای دانشگاهی بایگانی شوند.

در سوی دیگر این معادله، بدنه تولید هنر نیز نقش مهمی در تعمیق این شکاف ایفا می‌کند. با وجود علاقه و تلاش‌هایی که از سوی آکادمی برای برقراری ارتباط با بدنه تولید هنر انجام می‌شود، اغلب تولیدکنندگان هنری تمایلی به استفاده از پژوهش‌ها و یافته‌های علمی نشان نمی‌دهند. این بی‌میلی را می‌توان ناشی از چند عامل دانست:

نخست، دیدگاه پراگماتیستی و عمل‌گرایانه‌ای که در بدنه تولید هنر حاکم است، موجب می‌شود که پژوهش به‌عنوان فرایندی زمان‌بر و غیرضروری تلقی شود. بسیاری از تولیدکنندگان هنری، درگیر روزمرگی و فشارهای مالی و زمانی هستند و ترجیح می‌دهند راه‌حل‌های سریع و عملی را به استفاده از نتایج پژوهش‌های آکادمیک ترجیح دهند.

دوم، ضعف در ارائه و ترویج نتایج پژوهش‌های علمی است. پژوهشگران آکادمیک غالباً نمی‌توانند یافته‌های خود را به زبانی قابل‌فهم و جذاب برای بدنه تولید ارائه دهند. زبان تخصصی و گاه پیچیده‌ای که در مقالات و پایان‌نامه‌ها به کار می‌رود، بسیاری از تولیدکنندگان هنری را از مراجعه به این منابع بازمی‌دارد.

سوم، نبود فرهنگ پژوهش‌محوری در بدنه تولید هنر است. در بسیاری از موارد، تولیدکنندگان هنری هنوز به اهمیت پژوهش به‌عنوان ابزاری برای ارتقا و بهبود کیفیت کار خود باور ندارند. این نگرش باعث می‌شود که حتی تلاش‌هایی که از سوی آکادمی برای تعامل با این بدنه صورت می‌گیرد، با استقبال محدودی مواجه شود.

یکی از راه‌حل‌های پیشنهادی برای رفع این مشکلات، ایجاد و توسعه پژوهشکده‌های تخصصی هنری است. این پژوهشکده‌ها می‌توانند به‌عنوان پلی میان آکادمی و بدنه تولید هنر عمل کنند و زمینه‌ساز ارتباطی مؤثر و سازنده میان این دو حوزه شوند.

پژوهشکده‌های تخصصی می‌توانند با تمرکز بر موضوعات خاص و مرتبط با نیازهای روز هنر، تحقیقات کاربردی و قابل‌استفاده‌ای را ارائه دهند. این مراکز، با داشتن ترکیبی از پژوهشگران آکادمیک و متخصصان عرصه تولید، قادر خواهند بود تا فاصله میان تئوری و عمل را کاهش دهند و راهکارهای عملی برای مسائل و چالش‌های موجود در عرصه هنر ارائه کنند.

علاوه بر این، پژوهشکده‌های تخصصی می‌توانند بستری برای برگزاری کارگاه‌ها، همایش‌ها و نشست‌های تخصصی فراهم کنند که در آن‌ها تولیدکنندگان هنر و پژوهشگران به تبادل نظر و اشتراک‌گذاری تجارب بپردازند. چنین فضایی می‌تواند به تدریج فرهنگ پژوهش‌محوری را در بدنه تولید هنر تقویت کند و زمینه‌ساز شکل‌گیری گفت‌وگویی سازنده میان این دو گروه شود.

نکته دیگری که باید مورد توجه قرار گیرد، تأمین بودجه و حمایت مالی از این پژوهشکده‌ها است. بدون حمایت‌های مالی مناسب، پژوهشکده‌های تخصصی هنری نمی‌توانند به اهداف خود دست یابند. دولت، نهادهای فرهنگی و بخش خصوصی می‌توانند با سرمایه‌گذاری در این مراکز، نقش مهمی در توسعه پژوهش‌های هنری ایفا کنند.

پژوهش در حوزه هنر ایران، برای رسیدن به جایگاه واقعی خود نیازمند بازنگری جدی در ساختارها و رویکردهای موجود است. گسست میان آکادمی و بدنه تولید هنر، بی‌میلی بدنه تولید به استفاده از پژوهش‌های علمی و فقدان پژوهشکده‌های تخصصی، از جمله مهم‌ترین موانع پیش روی این حوزه است. برای رفع این مشکلات، لازم است که آکادمی و بدنه تولید هنر، هر دو، به اهمیت تعامل و همکاری سازنده پی ببرند و تلاش‌های هماهنگی را برای تقویت پژوهش در این حوزه آغاز کنند.

در این مسیر، ابزارهای نوین همچون هوش مصنوعی نیز می‌توانند نقشی کلیدی ایفا کنند. هوش مصنوعی می‌تواند با تحلیل کلان‌داده‌ها، الگوبرداری از روندهای موفق جهانی و شناسایی خلأها و نیازهای واقعی، به‌عنوان ابزاری برای مسئله‌یابی در حوزه هنر به کار گرفته شود. این فناوری، توانایی تسهیل فرایند تحقیق، ارائه تحلیل‌های دقیق‌تر و حتی شبیه‌سازی سناریوهای مختلف را دارد که می‌تواند به بهبود تعامل میان آکادمی و بدنه تولید کمک کند. استفاده هوشمندانه از این ابزار، نه‌تنها موجب تسریع روند پژوهش، بلکه باعث افزایش کارآمدی و دقت در تحلیل و نتیجه‌گیری خواهد شد.

آینده هنر ایران، در گرو توجه به پژوهش به‌عنوان ابزاری اساسی برای توسعه و ارتقای کیفیت است. با برقراری ارتباطی مؤثر میان آکادمی و بدنه تولید، تقویت فرهنگ پژوهش‌محوری، ایجاد پژوهشکده‌های تخصصی هنری و بهره‌گیری از ظرفیت‌های هوش مصنوعی، می‌توان امید داشت که پژوهش در ایران بتواند به جایگاه شایسته خود دست یابد و به ابزاری قدرتمند برای شکوفایی هنر این سرزمین تبدیل شود.

پژوهشگر و  عضو هیات علمی دانشگاه سوره

۲۴۳۵۷

اشتراک گذاری

نظرات کاربران

  •  چنانچه دیدگاهی توهین آمیز باشد و متوجه نویسندگان و سایر کاربران باشد تایید نخواهد شد.
  •  چنانچه دیدگاه شما جنبه ی تبلیغاتی داشته باشد تایید نخواهد شد.
  •  چنانچه از لینک سایر وبسایت ها و یا وبسایت خود در دیدگاه استفاده کرده باشید تایید نخواهد شد.
  •  چنانچه در دیدگاه خود از شماره تماس، ایمیل و آیدی تلگرام استفاده کرده باشید تایید نخواهد شد.
  • چنانچه دیدگاهی بی ارتباط با موضوع آموزش مطرح شود تایید نخواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

9 − هفت =