این سیکل از زمان انتخاب پزشکیان و با ایجاد خوشبینی نسبت به تحولات سیاسی آغاز شد، اما با سلسله ترورها و تنشهای سیاسی به خاموشی گرایید. موج دوم خوشبینی با اصلاحات در نرخ ارز نیمایی و جهتگیری موافق وزیر اقتصاد نسبت به بازار سرمایه شکل گرفت و با استیضاح وزیر و متوقف شدن اصلاحات پایان یافت.
در فاز آخر نیز با آغاز مذاکرات هستهای بین ایران و آمریکا مجددا موجی از خوشبینی در میان سرمایهگذاران شکل گرفت اما با حمله غیرمنتظره نظامی به کشور جای خود را به یک هجوم گسترده از سمت سهامداران برای خروج و سقوط سنگین بیش از ۲۰درصدی شاخص کل پس از جنگ دوازده روزه داد. در حال حاضر نیز با وجود آنکه بنا بر آمارهای موجود بیش از ۵۰ هزارمیلیارد تومان توسط صندوقهای حمایتی و تزریق منابع بانکی صرف حمایت از بازار سهام شده است، هنوز نشانه مثبتی از بازگشت به فاز عادی دیده نمیشود و رکود معاملات و افت فرسایشی قیمتها حکایت هر روزه بورس تهران است. سوال اساسی اما این است که با توجه به تجربه تلخ سرمایهگذاران از رویدادهای اخیر، آیا بازار سهام میتواند تعادل خود را باز یابد؟
یک سخن قدیمی در ادبیات اقتصادی به ویژه در حوزه کالایی وجود دارد که میگوید: «درمان قیمتهای بالا، همان قیمتهای بالاست.» اشاره این سخن تناقضآمیز به مکانیسم عرضه و تقاضا در بازارها برمیگردد که مدعی است قیمتهای بالاتر محرک عرضه بیشتر و کنترل بیرویه تقاضا و در نهایت بازگشت تعادل به قیمتها میشود.
این اصل به شکل معکوس آن در بازار سهام هم صادق است. به عبارت دیگر، فارغ از عواملی که منجر به سقوط قیمتها در بورس میشوند همواره خریدارانی وجود دارد که مترصد شکار فرصتها هستند و حضورشان با جذاب شدن قیمتها در سمت تقاضا تقویت میشود. از این رو بارها شاهد بودهایم که موجهای برگشتی در بورس تهران در اوج شرایط بدبینی و زمانی آغاز میشود که هیچکس امیدی به رونق مجدد ندارد. منطق این رویداد از همان اصل بنیادین عرضه و تقاضا پیروی میکند؛ اکثر سرمایهگذاران ریسکگریز سهام خود را میفروشند و خریداران ریسکپذیر در کف قیمتها وارد شده و روند بازار را تغییر میدهند.
مروری سریع بر نسبتهای مهم شامل ارزش بازار به تولید ناخالص داخلی، ارزش دلاری کل بازار و نسبت قیمت به فروش کل شرکتها نشان میدهد که پس از سقوط اخیر، بورس تهران به لحاظ ارزشگذاری در محدوده کفهای تاریخی قرار گرفته است. به عبارت دیگر، قیمت متوسط سهام به لحاظ معیارهای ارزندگی به ارزانترین وضعیت خود در دو دهه گذشته نزدیک شده است. اما آیا همین ارزانی زمینهساز بازگشت رونق به بورس خواهد شد؟ وارن بافت، سرمایهگذار افسانهای بورسهای جهان میگوید: «مهم نیست که سهام چقدر ارزان است، مهم این است که چقدر ارزانتر خواهد شد؟»
نگارنده روزهایی را در تابستان ۹۱ به خاطر میآورد که مصادف با اوج تنشها در پرونده هستهای در زمان خود بود. قطعنامههای سازمان ملل اجرایی شده بود، آمریکا تحریمهای ثانویه را به موقع اجرا گذاشته بود و اتحادیه اروپا نیز بسته تحریمی مجزایی علیه صادرات نفت ایران اعلام کرده بود. در واکنش، صحبتها از امکان مسدود کردن تنگه هرمز و تنش نفتی در خلیج فارس بالا گرفته بود. شاخص کل در آن زمان بیش از یک سال بود که در رکود مطلق و فرسایش فرو رفته بود؛ سهم با نسبت قیمت بر درآمد زیر ۴ واحد به وفور یافت میشد و «سهام» تبدیل به یک دارایی منفور در بین سرمایهگذاران شده بود. در بعد سیاسی نیز نشانهای از گشایش دیده نمیشد و روند تحولات از احتمال بدتر شدن شرایط حکایت داشت. رونق تدریجی بورس اما از اواخر مرداد ماه همان سال شروع شد و تا زمستان همان سال یک رالی ۵۰ درصدی در شاخص کل شکل گرفت؛ درحالیکه هنوز هیچ نشانهای از گشایش سیاسی دیده نمیشد. این روند صعودی قدرتمند البته با اصلاح برخی سیاستهای ارزی دولت وقت و معرفی نرخ مبادلهای ارز به عنوان قیمت جایگزین برای دلار ۱۲۲۶ تومانی توام بود.
آیا شرایط کنونی با برهه مزبور مشابهت دارد؟ پاسخ از نظر نگارنده مثبت است. در سال ۹۱ ارزش ریال در بازار غیررسمی به نحو فزایندهای تضعیف شد. وضعیتی که با جهش ارزی یک سال اخیر قابل قیاس است. علاوه بر این، دولت وقت به دنبال راهکارهایی برای مدیریت ارز از طریق اعطای مشوقهای صادراتی و فاصله گرفتن از سیاستهای دستوری بود. در حال حاضر نیز بانک مرکزی با ابلاغ بخشنامهای در ۱۶ مرداد ماه، اجازه عرضه امتیاز برای برخی صادرکنندگان در سامانه معاملات بازار ارز تجاری را فراهم کرده است. معنای این تصمیم جدید رها شدن بخشی از صادرکنندگان از عرضه به نرخ تقریبا ثابت قبلی (دلار ۷۰ هزار تومانی) و فروش آن به واردکنندگان با نرخهای رقابتیتر است. بنا بر رویه تاریخی، اینگونه تصمیمات مقدمه آزادسازی بعدی و شمول بخش بزرگتری از صادرکنندگان در بازار جدید و کشف نرخ بر مبنای عرضه و تقاضا است.
بدین ترتیب با تغییر تدریجی دست فرمان در سیاستهای ارزی و در صورتی که تنش نظامی دیگری روی ندهد میتوان به پرسش وارن بافت این گونه پاسخ داد: سهام ارزان در بورس تهران احتمالا چندان ارزانتر نمیشود و کف قیمت سهام این بار هم مانند همه دفعات قبل در نقطه اوج ریسکهای سیستماتیک(محیطی) شناسایی خواهد شد.
منبع:
دنیای اقتصاد
سارا سمیع شمس
نظرات کاربران