۶ شهریور ۱۴۰۴

خشکیدن زاینده‌رود روح جمعی مردم اصفهان را از شادمانی تهی کرد

خشکیدن زاینده‌رود روح جمعی مردم اصفهان را از شادمانی تهی کرد
بازدید 4
0

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین به نقل روابط‌عمومی گروه سینمایی هنروتجربه، نشست نقد و بررسی فیلم سینمایی «پلی بر رودخانه خشک»  با حضور احسان اکلیلی کارگردان، مجید صدیقی تهیه‌کننده، رهبر قنبری منتقد مهمان و با اجرای رستم ایران‌نژاد توسط گروه سینمایی هنروتجربه سه‌شنبه ۴ شهریورماه در پردیس سینمایی چارسو برگزار شد.

رستم ایران‌نژاد مجری و کارشناس نشست گفت: «در این فیلم با داستان زنی مواجه می‌شویم که یک فرزند دارد و درعین‌حال باردار است. در ادامه مشخص می‌شود که همسر خود را از دست‌داده و معامله‌ای برای امرار معاش یا شاید حفظ ظاهر و آبرو، چنان‌که میان کاراکترها درباره آن گفت‌وگو می‌شود، صورت می‌گیرد. از سوی دیگر، اگر به سراغ اسطوره‌شناسی برویم، «سرزمین خشک و لم‌یزرع» و بارش که نشانه‌ای از زندگی است و زمین که قرار است زایش را در خود بپروراند.» 

احسان اکلیلی کارگردان فیلم نیز گفت: «یکی از نکات مهم برای من امیدبخشی در پایان  فیلم بود. در بسیاری از فیلم‌های ما، این عنصر بسیار کم‌رنگ است. اما در این اثر، هرچند قصه تلخ است، روند شکل‌گیری روایت و پله به پله پیش رفتن داستان، سرانجام به یک فضای امیدبخش منتهی می‌شود و مخاطب را بااحساس رضایت و حال خوب از پایان فیلم مواجه می‌کند.»

او ادامه داد: «هدف فیلم پرداختن به مسائل انسانی و اجتماعی است و نه بازی‌های جناحی یا سیاسی. به همین دلیل، تصمیم گرفته شد تمرکز بر جغرافیای دقیق فیلم و تعیین مکان مشخص نباشد؛ تنها مفهومی از رودخانه‌ای خشک ارائه شده است که می‌تواند در هر نقطه‌ای از دنیا اتفاق بیفتد. خشکی این رودخانه یکی از تبعات بسیاری است که در داستان موردتوجه قرار گرفته و روایت به طور لایه‌ای شکل می‌گیرد.» 

 اکلیلی افزود: «تمام تلاش گروه این بود که با امکانات و بضاعتی که داشتند، اثری قابل‌دفاع تولید کنند و تجربه ویژه‌ای برای تماشاگران فراهم شود. گرچه محدودیت‌ها و چالش‌های زیادی وجود داشت، از جمله ممانعت‌های اولیه برای ورود به بیمارستان، اما ذوق و سلیقه اعضای تیم در تمامی پست‌ها و مراحل تولید، کمک کرد تا اثر به شکلی موفق شکل گیرد.» 

 مجید صدیقی تهیه‌کننده فیلم نیز گفت: «ماجرای تولید در حوزه سینمای مستقل، ماجرایی دشوار و پرچالش است. هنگامی که چشم‌انداز روشنی برای بازگشت سرمایه وجود ندارد و قرار است قصه‌ای تولید شود که اساساً دغدغه‌مند و دردمند است، طبیعتاً مسیرهای هموار برای تأمین سرمایه فراهم نیست. باید توجه داشت که ستون خیمه و مهم‌ترین عامل در تعیین ساخته‌شدن یا نشدن یک فیلم، همین مسئله سرمایه است. قالب و ساختار مسائل مالی و اقتصادی به‌گونه‌ای است که اگر نتوان یک سرمایه‌گذار یا حامی مالی را با چشم‌انداز و ویژنی امیدبخش و امیدآفرین برای بازگشت سرمایه قانع کرد، اساساً هر پروژه‌ای در هر قالبی که بخواهد تولید شود با مشکلات متعدد مواجه خواهد شد.» 

 او با اشاره به  نقش و عنصر آب در این فیلم گفت: «هنگامی که ذات، نهاد و بطن یک جامعه از زایایی، پویایی و تحرک تهی شود و به‌نوعی سترونی مبتلا گردد، اتفاقی بسیار هولناک رخ می‌دهد. بحران آب در اصفهان سال‌هاست که مسئله و دغدغه مردم این دیار است. کشاورزان، بیشترین آسیب و رنج را از این خشکسالی متحمل شده‌اند. آنان بارها برای احقاق حقوق خود اقداماتی انجام داده‌اند، اما متأسفانه پاسخ درخوری دریافت نکرده‌اند.» 

 صدیقی افزود: «خشکی رودخانه اصفهان از دو منظر جامعه را آزرده ساخته است: نخست از جنبه عَرْضی؛ یعنی بهره‌مندی و انتفاع مردم از پویایی و زایندگی آب. حضور آب، برکات بسیاری برای مردم اصفهان داشته است؛ چه در معیشت و چه در صنعت گردشگری، اعم از گردشگران داخلی یا خارجی. این خشکسالی به طور مستقیم معیشت مردم و اقتصاد گردشگری شهر را تحت‌تأثیر قرار داده است. دوم از جنبه عُرْضیِ روانی؛ یعنی در پیوند با درون، نهاد و فطرت مردم. خشکیدن زاینده‌رود روح جمعی مردم اصفهان را از شادمانی و نشاط تهی ساخته و آنان را به طور عمیق آزرده کرده است. در فرهنگ عمومی اصفهانی‌ها، چه در شادی و چه در غم، پناه‌بردن به لب رودخانه سنتی دیرین بوده است اکنون که آب نیست، آن پناه نیز از مردم سلب شده است؛ بنابراین ما مردم در مصائب خود در شهر اصفهان، نه ملجأ و پناهگاهی برای غم‌هایمان داریم و نه محملی برای تقسیم شادی‌ها. نبود آب در اصفهان و خشکی زاینده‌رود، روان جمعی مردم این دیار را آزرده است و این بستر اجتماعی، به محلی برای وقوع قصه تبدیل می‌شود.» 

رهبر قنبری منتقد مهمان نیز گفت: «فیلم برای من بسیار دلنشین بود،  اما هر داستانی ناگزیر در بستری اجتماعی شکل می‌گیرد. این داستان نیز بستر اجتماعی خود را دارد، اما اگر به این بستر اجتماعی به طور توسعه‌یافته‌تری پرداخته می‌شد، عمق و غنای بیشتری به اثر می‌بخشید. در حالتی که ما عمیقاً به این بستر اجتماعی نپردازیم، این بستر اجتماعی که به آن اشاره شد تبدیل به فرامتنی بر این داستان می‌شود و در فیلم به طور کامل وجود ندارد. عدم پرداخت گسترده به این بستر اجتماعی موجب اخلال‌های ریزی در این داستان شده که فیلمساز را به سویی دیگر می‌کشد. در این اثر، ما با سه بیان متفاوت روبه‌رو می‌شویم. نخست، می‌توانست همان شیوه‌ای باشد که از طریق معرفی بستر اجتماعی، داستان پیش برود. دوم، پرسشی است که برای من مطرح شد: راوی وحدت‌بخش اثر چه کسی است؟ آیا داستان از منظر «دانای کل» روایت می‌شود؟ آیا این روایت، داستان متناظر و دو نگاه در برابر هم است یا شیوه‌ای ترکیبی دارد؟ این ترکیبی‌بودن گاه موجب می‌شود حتی مخاطب حرفه‌ای سینما نیز نتواند به‌راحتی اجزای روایت را به هم متصل کند.» 

 او ادامه داد: «هنگامی که داستان و شیوه بیان ما وحدت یافته پیش نرود، ابزارهای ما از جمله دوربین، لنزها و انواع عدسی‌ها نیز در خدمت روایت قرار نمی‌گیرند و کارکرد خود را از دست می‌دهند. به نظر می‌رسد کل اثر عمدتاً با یک عدسی نرمال و نهایتاً با یک واید فیلم‌برداری شده است، درحالی‌که از منظر پسربچه و از فاصله‌ای که به پنجره نگاه می‌کنیم، اقتضا می‌کند که حداقل یک عدسی تله، مورداستفاده قرار گیرد. این موضوع اهمیت زیادی دارد؛ زیرا پسربچه می‌تواند به‌عنوان راوی وارد فضای رازآلود بیمارستان شود و زاویه دید او نقش کلیدی در پیشبرد روایت دارد.» 

۲۴۲۲۴۲

           

اشتراک گذاری

نظرات کاربران

  •  چنانچه دیدگاهی توهین آمیز باشد و متوجه نویسندگان و سایر کاربران باشد تایید نخواهد شد.
  •  چنانچه دیدگاه شما جنبه ی تبلیغاتی داشته باشد تایید نخواهد شد.
  •  چنانچه از لینک سایر وبسایت ها و یا وبسایت خود در دیدگاه استفاده کرده باشید تایید نخواهد شد.
  •  چنانچه در دیدگاه خود از شماره تماس، ایمیل و آیدی تلگرام استفاده کرده باشید تایید نخواهد شد.
  • چنانچه دیدگاهی بی ارتباط با موضوع آموزش مطرح شود تایید نخواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دوازده − 11 =