به گزارش خبرآنلاین او به همشهری گفته است:زمانی که پلیس زن را به تلویزیون آوردم، هنوز هیچ فیلم سینمایی و تلویزیونی پلیس زن را به تصویر نکشیده بود.
بخشهایی از اظهارات او را می خوانید:
*با پیروزی انقلاب اسلامی من کارم را شروع کردم و با اینکه فیلمهای زیادی قبل از انقلاب بازی کردم، با من کاری نداشتند.
*من از همان ابتدا به فیلمهای پلیسی علاقهمند بودم. الان هم اگر بشود باز دوست دارم سراغ فیلمهای پلیسی بروم. «خواب و بیدار» هم به پیشنهاد آقای قالیباف ساخته شد. اول فکر کردم که قرار است فیلم تبلیغاتی بسازم؛ اما قالیباف به من گفت که میخواهیم تصویری از پلیس مدرن داشته باشیم. او گفت: همه فکر میکنند پلیس همان آژان قدیمی 50سال قبل است، اما ما میخواهیم پلیس مدرن در جامعه صنعتی امروز را به تصویر بکشیم و درنهایت این کار ساخته شد.
*اوایل انقلاب دفتر کارم پاسداران بود. آن زمان طرح ترافیک گذاشته بودند و من بهخاطر انجام کارهای اداری مجبور بودم با موتور تردد کنم. یک روز وقتی از پاسداران رد میشدم دیدم که عدهای جمع شدهاند و شلوغ شده است. جلو رفتم؛ چند نفر داشتند یک کم توان ذهنی را اذیت میکردند. وقتی جلو رسیدم چون من را میشناختند کنار کشیدند. دستش را گرفتم و سوار موتور کردم و به خانهاش رساندم. وقتی پیاده شد دستی برایم تکان داد. از او خوشم آمد و همان لحظه فکر کردم که میتواند یک فیلم باشد. شروع به تحقیق درباره بچههای کمتوان ذهنی کردم، هم به لحاظ روحی و روانی و هم رفتاری و آناتومی بدن. به مدرسهشان در چهارراه ولیعصر رفتم. دیدم همه یکشکل هستند. خودم سناریست، تهیهکننده و کارگردان بودم و این تصور را نداشتم که خودم در این نقش بازی کنم.
با مهدی هاشمی تماس گرفتم که نقش را بازی کند؛ اما او سر کار بود. با مرحوم محمد مطیع هم صحبت کردم؛ اما نشد که کار را بازی کند. من خودم مسلط به نقش بودم، اما بهعنوان راهنما. یک روز حین اینکه به دستیارانم توضیح میدادم که نقش چگونه است، ناگهان صدای شخصیت را درآوردم و تصمیم بر این شد که خودم نقش را بازی کنم. فردایش به شیراز رفتیم و کل کار آنجا تصویربرداری شد. در طول بازی سعی کردم ادای کسی را درنیاورم. سعی میکردم خودم بهعنوان یک کم توان ذهنی بازی کنم.این جوری بود که نقش نمکی ماندگار شد.
* بیش از یک سال درباره سریال امام رضا تحقیق کردم. میدانستم که نمیتوانیم بهلحاظ چهره امام را نشان دهیم؛ اما به لحاظ صدا و از نظر فیزیکی این کار انجام میشد. در استودیو (صبا) که هنوز کامل نشده بود، کار میکردیم. یک روز اکبر زنجانپور به همراه فرخ نعمتی به استودیو آمد. وقتی قد بلند و صدای تربیتشده نعمتی را دیدم، او را برای بازی در نقش «امام رضا» انتخاب کردم. به فرخی گفتم نقش برای شما، اما چهره شما دیده نمیشود، تنها فیزیک و صدای شما به تصویر کشیده میشود. نعمتی جواب مثبت داد و تا آخرین روز در کنارمان بود. حتی برای بالا و پایین رفتن از تپهها گفتم که اگر میخواهی یک بدل میسازیم، و او گفت که نه، همه را خودم بازی میکنم. تعهد قابلتوجهی بهکار داشت و با آن قامت کشیده و صدا بسیار نقش را باورپذیر بازی کرد. بهنظرم اگر فرخ نعمتی آن روز نمیآمد این انتخاب صورت نمیگرفت.
* مریلا زارعی مجری بود و بازیگر شناختهشدهای نبود. ابتدا چند بازیگر خانم را انتخاب کردیم؛ اما هیچکدام سوار اسب نمیشدند، یا میترسیدند. اما وقتی مریلا زارعی آمد، شروع به سوارکاری کرد و با گروه همراه شد.
*زمانی که تنهاترین سردار را میساختم، هنوز سریال امام علی(ع) شروع نشده بود. من از طریق غلامرضا موسوی که تهیهکننده این کار بود، برای کارگردانی معرفی شدم.
*داوود میرباقری؛ کارگردانی است که میداند چه میخواهد و چه نمیخواهد. از داوود خیلی خوشم میآید و هیچوقت نتوانستهام دوستی را از کار سینما جدا کنم. از همان ابتدا کار تاریخی میکردیم. بسیار قبولش دارم.
* رویا نونهالی؛ بازیگر بسیار باهوشی است و من خیلی او را دوست دارم. هنرپیشه بسیار قهاری است. انگار خودش هم از شخصیت ناتاشا د سریال پلیسی که ساختم خلاصی ندارد و همه مدتها او را به همین نام میشناختند.
23302
نظرات کاربران