به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، بازگشت دوباره «افسانه جومونگ» به تلویزیون، در نگاه اول شاید تنها یک تصمیم برای پاسخ به خواست مخاطبان به نظر برسد، اما در باطن، گویای معضلی عمیقتر است؛ عدم استفاده صحیح از آرشیو و ضعف آشکار در برنامهریزی محتوایی تلویزیون.
در حالیکه دهها سریال تاریخی و درام ایرانی و حتی خارجی در آرشیو صداوسیما خاک میخورند، باز هم کنداکتور با گزینهای پُرتکرار مانند جومونگ پُر میشود؛ چرا؟
جومونگ؛ قهرمان کرهای، بار دیگر به آنتن بازگشت. شبکه تماشا پس از پایان مجموعه تاریخی «فرمانروا تهجویونگ»، به درخواست مخاطبان، پخش مجدد سریال محبوب «افسانه جومونگ» را از امشب در کنداکتور شبکه تماشا قرار میدهد.
پخش این سریال کرهای هرچند نوستالژیک است و بسیاری از مخاطبان را به یاد خاطرات دهه 80 میاندازد، اما در دل خود یک هشدار و ضعف مزمن را نیز فریاد میزند: تلویزیون در مدیریت آرشیو و تولید محتوای جایگزین به شدت درمانده است.
«افسانه جومونگ» که داستانی حماسی از بنیانگذاری سلسله گوگوریو را روایت میکند، با بازی ماندگار سونگ ایلگوک، هان ههجین و جان کوانگریول، از جمله آثاری است که زمانی با دوبله فارسی توانست موجی از محبوبیت برای سریالهای کرهای در ایران به راه بیندازد.
این موج از سال 1385 با «جواهری در قصر» آغاز شد، با «جومونگ» در سال 1387 به اوج رسید و تا امروز با «دونگیی» و «امپراتور دریا» ادامه دارد.
اما در شرایطی که پلتفرمهای دیجیتال به تولیدات بومی و متنوع روی آوردهاند و مردم سلیقههای تازهای پیدا کردهاند، چرا هنوز باید به بازپخش سریالی بیش از 15 سال پیش دل خوش کرد؟ آیا این صرفاً به خاطر نوستالژی است یا نشانهای از بیبرنامگی؟
تحلیلها نشان میدهد که محبوبیت ماندگار برخی از سریالهای کرهای، تنها به کیفیت روایت یا دوبله حرفهای آنها محدود نمیشود. بخشی از این استقبال، ریشه در خلأهایی دارد که در بخشی از تولیدات داخلی دیده میشود. وقتی مخاطب با داستانهایی مواجه است که ساختار روایی تکراری، پایانهای قابل حدس و شخصیتهای کلیشهای دارند، طبیعی است که به سمت گزینهای برود که دستکم تجربهای متفاوت، منسجم و جذاب ارائه میدهد؛ حتی اگر آن تجربه، بازپخشی از اثری قدیمی و غیرایرانی باشد.
با این حال، در سالهای اخیر، نشانههای امیدبخشی در تولیدات تلویزیونی داخلی مشاهده میشود. از بازگشت مجموعههای پرمخاطبی چون «پایتخت» گرفته تا سریالهای مناسبتی، گامهایی برای احیای اعتماد مخاطب برداشته شده است. این جریان نشان میدهد که با تقویت سوژهیابی، بهروزرسانی فرم و محتوای داستان و توجه به نیازهای امروز بیننده، هنوز هم میتوان جایگاه آثار ایرانی را در سبد تماشای مخاطب بازتعریف کرد.
در این میان، آنچه به سریالهایی مانند «جومونگ» جذابیت ویژهای میبخشد، نه صرفاً قصههای تاریخی یا صحنههای اکشن، بلکه ترکیبی است از سادگی زندگی، اسطورهسازی هوشمندانه و پرداختن به روابط انسانی. مخاطب در مواجهه با دکورهای ساده، دغدغههای ملموس، نبردهایی با معنای درونی و قهرمانهایی که از دل مردم برخاستهاند، احساس نزدیکی و همذاتپنداری میکند.
اینها مؤلفههایی هستند که اگر با ظرافت در تولیدات داخلی بازآفرینی شوند، میتوانند تجربهای درگیرکنندهتر و اثرگذارتر از هر سریال خارجی رقم بزنند.
اما نکته اصلی اینجاست: آیا تلویزیون واقعاً انتخاب دیگری ندارد؟ پاسخ، قطعاً منفی است. رسانه ملی، گنجینهای از آرشیو دارد؛ از آثار فاخر و ارزشمند تاریخی تا سریالهای خارجیِ دوبله شده که سالها از آنتن فاصله گرفتهاند. حتی برخی سریالهای عربی و سوری، با بازسازی فنی و تصویری، میتوانند گزینههایی مناسب برای تنوعبخشی به کنداکتور باشند.
با اینحال، به نظر میرسد مدیریت آرشیو صداوسیما، همچنان در اولویت نیست. پروژههایی مانند ارتقاء کیفی سریالها در شبکه آیفیلم، اگرچه قدمی مثبت است، اما پاسخگوی وسعت و عمق این آرشیو نیست. بسیاری از آثار هنوز در قفسههای خاکخورده باقی ماندهاند و فراموشی تدریجی آنها، با تغییر مدیران و سیاستها، محتملتر از همیشه است.
حتی در فضای مجازی، بازپخشهای پیاپی «جومونگ» تبدیل به سوژه شوخی شده است. این واکنش طنزآلود، هشداری غیرمستقیم به ضعف برنامهریزی رسانه ملی است. بازخوانی آرشیو باید با نگاهی آیندهنگرانه و نه صرفاً بازاری، انجام شود؛ فرصتی برای احیای خاطرهها، بازتعریف ارزشها و بازسازی اعتماد مخاطب.
اگر تلویزیون میخواهد جایگاه خود را در سبد رسانهای خانوادهها حفظ کند و همچنان نقش محوری داشته باشد، بیش از هر زمان نیازمند بازنگری خلاقانه در سیاستهای تولید و پخش است. تنوع در محتوا، برنامهریزی هدفمند و شناخت عمیق از ذائقه مخاطب، بهویژه در دورانی که انتخابهای رسانهای روزبهروز گستردهتر میشود، ضرورتی انکارناپذیر است.
بهرهگیری خلاقانه از آرشیو عظیم صداوسیما نهتنها میتواند جایگزینی شایسته برای تکرارهای خستهکننده باشد، بلکه فرصتی برای بازآفرینی خاطرات جمعی و ارتقای سطح کیفی کنداکتور خواهد بود.
بازپخش آثاری چون «جومونگ»، اگر با نگاهی هدفمند و در کنار بازسازی و احیای میراث تصویری رسانه ملی همراه شود، میتواند پلی میان گذشته پربار و آیندهای پرامید بسازد؛ آیندهای که در آن نوستالژی در خدمت نوآوری قرار گیرد، نه جایگزین آن.
انتهای پیام/
نظرات کاربران